آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره
رادینرادین، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

آرمیتا پری کوچک دریا و رادین پسرک دوست داشتنی

آرمیتا دخترک کلاس اولی

21 تا 22 ماهگی

1393/11/16 7:36
نویسنده : مامان
856 بازدید
اشتراک گذاری

دخترک  باهوش

یه روز مامان دخترک مریض میشه  تب میکنه دخترک پیراهنشو خیس میکنه روی سر مامانش میذاره میگه مامان خوب میشی  مامانش از این کارای دخترک خیلی هیجان زده میشه  به بابایی  تعریف میکنه کلی می خندندمامانش خیلی خوشحال بود که دخترش با اینکه خیلی کوچیکه اینجوری از مامانش مراقبت میکنه ... خلاصه اون روز دخترک با اسباب بازیاش سرگرم بود که مامانش خوابش برده بود بعد از یک ساعت که بیدار میشه میبینه دور وبرش پرازغذا وظرفه دخترک رفته بود اشپزخونه صندلی گذاشته بود زیرپاش غذا کشده بوده توی ظرف که بیاره برای مامانش کلی همه جا را کثیف کرده بود کتری داروی گیاهی توش بوده  ریخته بود توی اتو که لباساشو اتو کنه.... کل لباساشوبا دستای کثیف تخم مرغی برده بود توی اتاق که اتو کنه  .... کل جا کفشی را خالی کرده بود وسط حال ... یه جعبه تخم مرغ روی کابینت بود کلی شکونده بود روی دروفرش ووسط اشپزخونه وروی گاز وچند دونه هم توی دوچرخه اش  گذاشته بود  ...   دخترک توی این یک ساعت کلی کارا کرده بود واز خستگی جلو در روی دم دری خوابش برده بود .... دخترک نیتش خیر بوده این همه کار وکرده بود که به مامانش کمک کنه ...

93/11/26 آرمیتای گلم یک هفته مریض بودی سرماخورده بودی حالت بد بود بازی نمیکردی اشتها نداشتی به همه چیز ایراد میگرفتی ...خدا راشکر از امروز حالت خوب شده دیگه بلبل زبونی میکنی امروز پیاده روی کردیم تاخونه عموتوی مسیرهمش داشتی حرف میزدی این چیه اون کیه این ماشینه منه ....  مهدیه سوپ درست کرده بودشما با اشتها میخوردی کلی با طاها بازی کردی

این روزا شیرین زبون شدی رفته بودی روی میز تلویزیون نشسته بودی عمو بهت میگفت آرمیتا نکن بیا پایین شما یهو باعصبانیت گفتی بهنام دعوانکن ... همه خندیدیم وشما باز حرفتو تکرار میکردی

وقتی آیسا را می بینی از خوشحالی نمیدونی چه کار کنی دست میزنی خودتو تکونی میدی میرقصی  ... با دستات نشون میدی میگی آیسا اینقدره بعد ادای گریه کردنشو در میاری

روز 22 بهمن رفتیم راهپیمایی پرچم دستت گرفته بودی  .. از کنار ساحل میرفتیم دوست داشتی بری توی آب جمعیت که دیده بودی خوشحال بودی به همه دست تکون میدادی

پسندها (12)

نظرات (14)

❤ مـآمـآטּ פ بـآبـآ ❤
16 بهمن 93 9:12
لینک شدی پری دریایی خوشکل
محمد
21 بهمن 93 13:34
سلام با وسایل جدید " آماده سازی کیک و دسر " بروزم. به ماهم سر بزن.
محمد
28 بهمن 93 9:38
فروشگاه اینترنتی تلیپ سبدهای پذیرایی زیبای unique در سایز های مختلف با قیمت های مناسب هدیه ای بسیار زیبا و کاربردی جهت منازل شما و عزیزانتان.
مامان آرمان
4 اسفند 93 5:41
مرسی پری دریایی مهربونم بابت پیام های زیبایی که برام گذاشتی.خیلی خیلی دوستت دارم
ENIS
5 اسفند 93 13:47
bi naziire aziiiizaaam ....
فاطمه
7 اسفند 93 0:50
سلام عزیزم ماشاله به دختر نازت خوشبخالتون که هوا سمت شما گرکه ممنون که به وبم سرزدی
khahary
7 اسفند 93 23:57
ممنونم بابت تبریک تولد مامانی گل
ENIS
9 اسفند 93 19:06
vay vaghean ...........ma bara bade eid azemee bandar abasiim baraye zendegii
ENIS
9 اسفند 93 19:07
kheiilii delam mikhad bishtar az in shahr etelat dahte bashaam
سارا
19 اسفند 93 19:03
ممنون مامانی.دخمل نازی دارین.
ENIS
21 اسفند 93 10:49
سلام خانمی..............یه دنیا ممنون من تهرانم البته در اصل گرگانی هستم شوهرم تکنیسین هواپیماست احتمالا منطقه نظامی ها بشینیم.........احتمالا برای 4 الی 5 سال بندر عباس ساکن بشیم قبل مدرسه رفتن پسرم برمیگردیم........شما کدوم منطقش میشین؟؟
خاله مریم
24 اسفند 93 23:50
سلام دوست عزیزم ومامانی مهربون پیشاپیش سال نو شما و خانواده ی مهربونتون مبارک ایشالا که سال خوب و خوش و پر خیر و برکتی پیش روتون باشه
مادر بزرگ
5 فروردین 94 10:12
امیدوارم سالی پر از موفقیت و شادی و سلامتی داشته باشین
مامانه ملیکا و محمد اریان
23 فروردین 94 21:22
سلام عزیزم امیدوارم سالی پر از اتفاقهایه خوب داشته باشی